سبد خرید
0
No products in the cart.

استعدادیابی گویندگی

پایگاه خبری و مجله تخصصی ایوان خشت خانه برگزار می کنند

 

استعدادیابی دوبله و گویندگی محکی است برای شناسایی استعدادها و سنجش بیان، حس و درک مفهومی علاقمندان به فعالیت در زمینه دوبله و گویندگی.

با هدف رشد کیفی و کمی استعدادهای حوزه دوبله و تربیت و پرورش افرادی که بعد از انجام آزمون عمومی استعدادیابی دوبله، از سوی خبرگزاری ایوان خشت خانه مورد پذیرش قرار می گیرند، این آزمون جهت همکاری علاقمندان و دارای توانایی برگزار می گردد. بر این اساس، متقاضیان محترم با مراجعه به پیوندهای زیر و دقت در شرایط و ضوابط می توانند در این آزمون شرکت نمایند.اسامی پذیرفته شدگان بسته به توانایی جهت دوره آموزش و همکاری تا پایان اسنفند ماه۱۴۰۱ اعلام می شود.

متقاضی گرامی، برای شرکت در آزمون آنلاین و ثبت نام به عنوان عضو آموزشی، توضیحات زیر را قبل از خوانش متن ها و ارسال صدا، با دقت تمام مورد مطالعه کنید:

  1. نخست بایستی نسبت به خوانش متن های زیر اقدام نمایید. توجه نمایید که حس و بیان شما مهم ترین گزینه برای کارشناسان بررسی صداها است.
  2. بعد از خواندن متن، نسبت به ضبط صدای خود با هر وسیله ممکن و در صورت امکان با بهترین کیفیت، اقدام و آن را برای ما ارسال نمایید.
  3. حتماً قبل از خوانش متن در زمان ضبط صدا، نام و نام دقیق خانوادگی (شناسنامه ای) و شماره تماس همراهی را که پاسخگو هستید، بگویید.
  4.  تمام متون را یعنی هر پنج متن را بایستی بخوانید.
  5.  هیچ توضیح دیگری قبل و بعد از خوانش متن ندهید. صرفاً بعد از اعلام نام و نام خانوادگی و شماره تماس، متن را بخوانید، ضبط کنید و ارسال نمایید.
  6.  هر متن را در قالب فایل جدا ارسال نمایید.
  7.  متن پنجم را در قالب فایل فیلم هنگام اجرای متن بگونه ای که همانند یک گوینده می باشد فیلم برداری و ارسال نمایید.
  8. فایل ها داری حجم و زمان مناسب باشد هر فایل حداکثر دو دقیقه و حجم کمتر از ۹ مگابایت.
  9.  فایل ها را آماده و بعد اقدام به ثبت نام و ارسال نمایید

پس از ارزیابی متن ها اسامی اعلام و دوره آموزشی و همکاری با علاقمندان آغاز خواهد گشت.

 

توجه :

خبرگزاری ایوان خشت خانه آموزشگاه نیست و تست صدا بمنظور جذب هنرجو نمی باشد. برنامه سازیهای خبرگزاری شامل تولید آثار صوتی و تصویری می باشد و خبرگزاری صرفا صداهای پتانسیل دار و آماده به کار را جذب می نماید.
بکارگیری افراد پذیرفته شده متناسب با جنس صدا و موضوع پروژه ی در حال ساخت می باشد.

اعلام نکردن پاسخ از طرف خبرگزاری به معنی رد یا قبول شدن نمی باشد، از نظر ما هر صدایی برای یک یا چند موضوع برنامه سازی و تولید، قابل استفاده است و در پروژه های مناسب بکار گرفته میشود.

خواهشمند است :

پس از ارسال نمونه صدا از هر گونه پیگیری و تماس بابت قبولی یا ردی ، اعلام نظر ، پروژه های در حال ساخت و سوالات متفرقه خودداری نمایید.

 

 

 

 متن آزمون

 

(۱) متن شماره یک :

زندگی مثل یک کلاف کامواست،از دستت که در برود می شود کلاف سردر گم،گره می خورد، می پیچد به هم، گره گره می شود،بعد باید صبوری کنی، گره را به وقتش با حوصله وا کنی،زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگتر می شود، کورتر می شود،یک جایی دیگر کاری نمی شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید،یک گره ظریف کوچک زد، بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد،محو کرد، یک جوری که معلوم نشود،یادت باشد، گره های توی کلاف همان دلخوری های کوچک و بزرگند،همان کینه های چند ساله، باید یک جایی تمامش کرد، سر و ته‌اش را برید،زندگی به بندی بند است به نام “حرمت “که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است.

 

(۲) متن شماره دو:

طاق آجری در معماری ساختمان مسکونی مربوط به پروژه ساختمان “Ishtika Aalaya” واقع در Chandigarh، هند می باشد. این اقامتگاه آجری از اشتیاق مشتریان به خانه ای خاکی الهام گرفته شده است. آب و هوای مرکب این مکان ایجاب می کند که ساختمان در اکثر فصول سال خنک تر باشد و در زمستان های سخت به نور کافی خورشید نیاز دارد. بنابراین، چیدمان توسط تحلیل مسیر خورشید دیکته شده است. در ادامه این مقاله به ویژگی های معماری و طراحی جذاب آن پرداخته می شود.

این پروژه امکان ترکیب هویت مدرن یک خانه را با حس سنتی خانه بررسی می کند. فضاهای داخلی چند منظوره فضایی را برای دگرگونی در طول زمان و طبق نظر کاربر به صورت روزانه فراهم می کند و احساس خانه را شکل می دهد. پوششی که اطراف این خانه را احاطه کرده است از نظر شخصیتی فردگرایانه و در واکنش با استفاده از ۳ نوع نقوش جلی، متنی است. صفحات بتنی اخرایی رنگ قرمز آجرکاری سنتی را تکمیل می کند و هویتی قوی به نما می بخشد. شادابی نمای آجری با استفاده از ملات قرمز به جای ملات خاکستری تضمین می شود. ترکیب این عناصر و فضاها واقعاً تجربه جالب و لذت بخشی را برای کاربران به ارمغان می آورد زیرا در مجموعه ای از فضاها هماهنگ با راحتی یک خانه قرار می گیرند.

 

(۳) متن شماره سه:

یحیی یازده سال داشت و اولین روزی بود که می خواست روزنامه دیلی نیوز بفروشد. در اداره روزنامه، متصدی تحویل روزنامه ها و چندتا بچه هم سال خودش که آنها هم روزنامه می فروختند چند بار اسم دیلی نیوز را برایش تلفظ کردند و او هم فوری آن را یاد گرفت به نظرش آن اسم به شکل دیزی می آمد. چند بار صحیح و بی زحمت پشت سر هم پیش خودش گفت: « دیلی نیوز! دیلی نیوز! دیلی نیوز! » و از اداره روزنامه بیرون آمد..

تو کوچه که رسید شروع کرد به دویدن. فریاد می زد: « دیلی نیوز! دیلی نیوز! » به هیچ کس توجه نداشت. فقط سرگرم کار خودش بود. هر قدر آن اسم را زیادتر تکرار می کرد و مردم از او روزنامه می خریدند بیشتر از خودش خوشش می آمد و تا چند شماره هم که فروخت هنوز آن اسم یادش بود. اما همینکه بقیه پول خرد یک پنج ریالی را تحویل آقائی داد و دهشاهی کسر آورد و آن آقا هم آن دهشاهی را به او بخشید و رفت و او هم ذوق کرد، دیگر هرچه فکر کرد اسم روزنامه یادش نیامد. آن را کاملاً فراموش کرده بود!

.ترس ورش داشت. لحظه ای ایستاد و به کف خیابان خیره نگاه کرد. دو مرتبه شروع به دویدن کرد. باز هم بی آنکه صدا کند چند شماره ازش خریدند. اما اسم روزنامه را به کلی فراموش کرده بود. یحیی به دهن آنهائی که ازش روزنامه می خریدند نگاه می کرد تا شاید اسم روزنامه را از یکی از آنها بشنود، اما آن ها همه با قیافه های گرفته و جدی و بی آنکه به صورت او نگاه کنند روزنامه را می گرفتند و می رفتند.

بیچاره و دستپاچه شده بود. به اطراف خودش نگاه می کرد شاید یکی از بچه های هم قطار خود را پیدا کند و اسم روزنامه را ازش بپرسد، اما کسی را ندید. روی پیاده‌رو خیابان فوجی از دیزی های متحرک جلوش مشق می کردند و مثل اینکه یکی دوبار اسم روزنامه در خاطرش برق زد، اما تا خواست آن را بگیرد خاموش شد.

سرش را به زیر انداخته بود و آهسته راه می رفت. بسته روزنامه را آهسته زیر بغلش گرفته بود و به پهلویش فشار می داد. می ترسید چون اسم روزنامه را فراموش کرده، روزنامه ها را ازش بگیرند. می خواست گریه کند اما اشکش بیرون نیامد. می خواست از چند نفر عابر بپرسد اسم روزنامه چیست اما خجالت می کشید و می ترسید.

 ناگهان قیافه اش عوض شد و نیشش باز شد و از سر و صورتش خنده فرو ریخت و به دو و فریاد کرد..

«پریموس! پریموس!».

اسم روزنامه را یافته بود!.

داستان یحیی – صادق چوبک

 

(۴) متن شماره چهار:

دلا دیدی که خورشید از شب سرد        چو آتش سر ز خاکستر برآورد؟

زمین و آسمان، گلرنگ و گلگون            جهان، دشت شقایق گشت ازین خون

دگر تا این شب خونین سحر کرد           چه خنجرها که از دل ها گذر کرد

ز هر خون دلی سروی قد افراشت         ز هر سروی، تَذَروی نغمه برداشت

صدای خون در آواز تذرو است                دلا این یادگار خون سرو است

 

(۵) متن شماره پنج(فیلم)

نمی شود منکرش شد لذتی که در خرید کردن پنهان شده و همه ی ما از همان اولین سال های زندگی کشفش می کنیم. نمی شود نادیده اش گرفت همان ذوقی را که با خریدن یک آبنبات چوبی، یک توپ چهل تکه، یک جلد کیهان بچه ها یا کیف و کتاب اول مهر، کفش شب عید در دلمان پرپر می زد و هیچ لذتی هم هنوز جایگزینش نمی شود. حالا در حوالی میانسالی و زمستان، باز دلم هوایی که می شود شاید خریدن یک روزنامه، یک شال گردن چهار خانه، یک کیف چرمی دوست داشتنی یا یک جلد کتاب نایاب که سالها در به درش بودم حالم را خوب کند. اما حالم بهتر می شود اگر روزی از راه برسد که هیچ حسرتی در هیچ نگاهی پشت شیشه ی هیچ فروشگاهی خانه نسازد.

برو ای زاهد خود بین که ز چشم من وتو       راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود

 

 

مرحله ارسال فایل نمونه صدا

 

در این مرحله از طریق فرم زیر نسبت به ارسال نمونه صدای خود می توانید اقدام نمایید.

توجه کنید که:

  1. ارسال خوانش هیچ متن دیگری مورد پذیرش نیست.
  2. توجه کنید که متن را با صدای بلند و واضح خوانده باشید.
  3. اضافه کردن هر گونه موسیقی و افکت بر متن خوانش شده ممنوع می باشد.
  4. اعلام نام و نام خانوادگی و شماره تماس را در ابتدای خوانش متن فراموش نکرده اید.
  5. ارسال عکس پرسنلی الزامی می باشد.

 

برای ارسال نمونه صدا ( موارد ۵ گانه بالا ) روی تصویر زیر کلیک کنید

 

 

 

خواهشمند است حدالامکان فایل ها را از طریق سایت ارسال نمایید تا در کوتاه ترین زمان توسط همکاران ما برسی شود

در صورتی که به هر دلیل نتوانستید فایل ها را از طریق سایت ارسال نمایید فایل ها خود را فقط از طریق ایتا یا تلگرام به شماره ۰۹۱۹۰۳۱۱۶۹۲زیر ارسال نمایید.

ارسال دیدگاه
توسط
تومان