سبد خرید
0
No products in the cart.

مفهوم معماری

در این بخش ابتدا به تعاریف و مفهوم معماری می پردازیم و سپس نظریات مطرح در مورد آن را بررسی می کنیم:

 

مفهوم معماری

معماری یا مهرازی هنر و علم طراحی و بنای ساختمان‎هاست. معماری به عنوان اجتماعی‌ترین هنر بشری، با فضای اطراف انسان مرتبط است. حضور فضا، بنا و شهر از گذشته تا امروز و در آینده، لحظه‌ای از زندگی روزمره آدمیان غایب نبوده و نخواهد بود. شهرها پر از ساختمان‎هایی هستند که با استفاده از هنر و مهارت‎های علمی و ریاضی طراحی شده‎اند. این مهارت‎ها در ترکیب با هم عناصر زیبایی‎شناسی نامیده‎ می‎شوند. اصول زیبایی‎شناسی برگرفته از هنر، علم و ریاضیات مثل کاربرد خط، شکل، فضا، نور و رنگ برای ایجاد یک الگو، توازن، ریتم، کنتراست و وحدت‌ در طراحی معماری مورد استفاده قرار می‎گیرند، این عناصر در کنار هم به معماران اجازه می‎دهند تا ساختمان‎های زیبا و مفید خلق کنند. به بیان بهتر، اصول زیبایی‎شناسی به اضافه جنبه‎های ساختاری به ساختن یک ساختمان موفق کمک می‎کند. موضوع معماری درباره فضاست.

معماری هنر و دانش طراحی بناها و سایر ساختارهای کالبدیست. تعاریف جامع تر، بیش‌تر معماری را شامل طراحی تمامی محیط مصنوع از طراحی شهری و طراحی منظر تا طراحی خرد جزییات ساختمانی و حتی طراحی مبلمان می دانند.

طراحی معماری در اصل استفاده خلاقانه از توده، فضا، بافت، نور، سایه، مصالح، برنامه و عناصر برنامه ریزی مانند هزینه، ساخت و فناوری است به منظور دستیابی به اهداف زیباشناختی، عملکردی و اغلب هنری. این تعریف، معماری را از طراحی مهندسی که استفاده خلاقانه از مصالح و فرم ها با بهره گیری از ریاضیات و قواعد علمی است، متمایز می کند.

آثار معماری به عنوان نمادهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک کشور شناخته می شوند. تمدن‌های تاریخی نخست از طریق همین آثار معماری شناخته می شوند. ساختمان‌هایی چون تخت جمشید، اهرام ثلاثه مصر، کولسئوم روم از جمله چنین آثاری محسوب می شوند. آثاری که پیوند دهنده مهم خودآگاهی‌های اجتماعی بوده‌اند. شهرها، مذاهب و فرهنگ‌ها از طریق همین یادواره ها خود را می‌شناسانند.

 

واژه «معماری» در زبان عربی از ریشه ی «عمر» به معنای عمران و آبادی و آبادانی است و «معمار»، بسیار آباد کننده. در زبان فارسی برابرهایی گوناگونی برای آن آمده‌است مانند:‌ «والادگر»، «راز»، «رازیگر»، «زاویل»، «دزار»، «بانی کار» و «مهراز». مهراز، واژه‌ای است که از «مه» + «راز» درست‌شده و مه برابر مهتر و بزرگ بنایان است. بنابراین از دو بخش «مه»، به‌ معنای بزرگ و «راز» به ‌معنای سازنده درست شده‌است. این واژه برابر مهندس معمار به تعبیر امروزی است. در زبان لاتین نیز واژه «architect» از دو بخش archi به معنای سر، سرپرست و رئیس و tecton به معنای سازنده درست شده که کاملاً همتراز با واژه مهراز می باشد. مفهوم دقیق واژه معماری ریشه در واژه یونانی archi-tecture به معنای ساختن ویژه دارد, ساختنی که هدایت شده و همراه با آرخه باشد. آرخه(arkhe)از فعل آرخین(arkhin) به معنای هدایت کردن و اداره کردن است.

 

از جمله دیدگاه ها و نظریه های دانشمندان در مورد معماری می توان به موارد زیر اشاره کرد:

در یک تعریف کلی از معماری “ویلیام موریس” چنین می‌نویسد:

“معماری؛ شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشر را در بر می‌گیرد و تا زمانی که جزئی از دنیای متمدن بشمار می‌آییم، نمی‌توانیم خود را از حیطه ی آن خارج سازیم، زیرا که معماری عبارت از مجموعه اصلاحات و تغییراتی است که به اقتضای نیازهای انسان، بر روی کره ی “زمین” ایجاد شده‌است که تنها صحراهای بی “آب” و “علف” از آن بی نصیب مانده‌اند. ما نمی‌توانیم تمام منافع خود را در زمینه معماری در اختیار گروه کوچکی از مردمان تحصیل کرده بگذاریم و آنها را مامور کنیم که برای ما جستجو کنند، کشف کنند، و محیطی را که ما باید در آن زندگی کنیم شکل دهند و بعد ما آن را ساخته و پرداخته تحویل بگیریم و سپس شگفت زده شویم که ویژگی و کارکرد آن چیست. بعکس این بر ماست که هر یک، بنوبه خود ترتیب صحیح بوجود آمدن مناظر سطح کره زمین را سرپرستی و دیدبانی کنیم و هر یک از ما باید از دستها و “مغز” خود، سهم خود را در این وظیفه ادا کند.”

 

در تعریفی دیگر از “لوکوربوزیه” (یکی از بزرگترین معماران دوران مدرن) می‌گوید:

“معماری بازی استادانه و درست اشکال در زیر نور است.”

 

“گوته” معماری را موسیقی جامد شده و تبلور یافته میداند، او بیشتر به جنبه های هنری اشاره دارد چون اگر هنر را یک پاره خط در نظر بگیریم یک سر این خط موسیقی است که غیر ماناترین هنر و سر دیگر معماری که ماناترین هنر است.

 

“میس‌وندر روهه” معتقد است معماری چیزی جز تمنای زمان برای فضایی زنده، متغیر و جدید نیست؛ درست است که معماری بر روی حقایق مسلم بنا گردیده است اما زمینه کار اساسی آن تسلط معانی است. معماری ارادۀ زمان است که به فضا تبدیل شده است. زنده، شاداب و جدید.

 

“آلوارآلتو” میگوید معماری علم نیست؛ فرایند ترکیبی عظیمی است که هزاران کارکرد معین انسانی را با هم تلفیق می‌کند و همان معماری باقی می‌ماند. نسبت معماری ایجاد هماهنگی میان جهان مادی و زندگی انسانی است.

“زیگفرید گیدیون” معماری را محصول شرایط و عوامل فراوانی مانند عوامل اجتماعی، اقتصادی، علمی، فنی، عادات و رفتار آدمی می داند که معیار اشتباه‌ ناپذیری از رویدادهای زمان را بدست می‌دهد.

“ژاک دریدا” معماری را با فلسفه همراه می داند و می گوید معماری کوششی است برای آنکه پیوند بین خود و فلسفه را استوار سازد و آنرا قابل تصور نماید.

“کلوتز” معماری را بوم شناسی می داند و معتقد است که ما باید تمام ساختمان های جدید را تا حدود زیادی مرتبط با محیط آنان بدانیم.

 

“ایزنمن” میگوید معماری امروز ما باید منعکس کننده شرایط ذهنی و زیستی ما باشد و آنچه که در معماری امروز ما مورد غفلت قرار گرفته بخشی از زندگی ما است.

اولین کار نوشتاری بازمانده در مورد معماری “De architectura” بوسیله به وسیله معمار رومی ویترو ویوس

در اوایل صده اول قبل از میلاد است. به عقیده ویترویوس یک ساختمان خوب باید سه شرط firmitas, utilitas, venustas  را اقناع کند. که اینگونه معنا می شوند.

“Durability”: باید استوار باشد و در شرایط خوب باقی بماند.
“Utility”: باید مفید به فایده باشد و عملکرد خوبی برای مردم در استفاده از آن داشته باشد.
“Beauty”: باید مردم از آن لذت ببرند و روحیه آن ها بالا برود.

به عقیده ویتروویوس معمار باید تلاش خود را برای تحقق بخشیدن این سه ویژگی حتی المکان انجام دهد. لئون باتیستا آلبرتی کسی که در مقاله خود “De Re Aedificatoria” به شرح ایده های ویتروویس می پردازد زیبایی را اساسا به عنوان جزئی از تقارن می دید گر چه تزیین هم نقش بازی می کرد. برای آلبرتی نقش تناسب آن بود که بین شکل ایدال گرایانه بشر وشکل میانه روانه حکومت کند. پس بعد بسیار مهمی از زیبایی جنبه ذاتی یک جسم است تا چیز های ظاهری که به کار می بندیم و برپایه اصول و قواعدی قابل تصدیق و جهان شمول است.

ارسال دیدگاه
توسط
تومان